طنز بغام و اختلاس قشم
بغام به جنگ اختلاس می رود .
اگر فکر می کنید در قضایای اخیر قشم بغام و دایی مراد دست نداشته اند سخت در اشتباه هستید. طبق اسناد ویکیلیکس پنج سال قبل بغام برای یک ماموریتی سری به قشم می رود.و در آنجا با دایی مراد آشنا می شود. طبق این گزارش دایی مراد که سرگرم دلالی فروش قلعه پرتغالی ها به یک سرمایه دار چینی بوده از ملاقات با میلیونر روسی به شدت خرسند می شود.در آن ماموریت که بغام خودش را بجای یک مولتی میلیونر روس جا زده چنین گزارش شده؛ به محض اینکه وارد قشم شدم دایی مراد و گروهی دلال به استقبالم آمدند و پیشنهادات فروش خود را بر طبق یک جدول به من و چند میلیونر دیگر عرضه کردند.فروش از دم قسط فرودگاه قدیم به همراه تمام تجهیزات از جمله باند فرود و برج فرودگاه ،فروش بخشی از سواحل درگهان به همراه خیابان اصلی بصورت اقساط بلند مدت ، فروش نقدی جزیره هنگام ضمنا در صورت پرداخت کارت به کارت جزیره هرمز به صورت اشانتیون مجانی تحویل سرمایه گذار می شود، فروش بخش جنوبی جزیره قشم و صحرای بین سوزا تا درگهان ؛قیمت توافقی است.بغام می گوید:با تعجب به دایی مراد گفتم مگه میشه جزیره فروخت! من دنبال دردسر نیستم.اما دایی مراد چک محکمی توی گوشم زد و گفت شما خیلی شبیه بغام هستی محض همین این سیلی رو زدم ببینم چه عکس العملی نشان می دهید بغام می گوید من نمی دانم چه حکمتی است که حتی با لباس و چهره مبدل هم باید لااقل یک چک را نوش جان کنم از این رو خم به ابرو نیاورده و از دایی مراد دلال خواستم باقی موارد فروش را معرفی کند. دایی مراد که معلوم نیست بر طبق کدام شایستگی در قشم به این پست و مقام رسیده بود عنوان می کند که چند فروند کشتی تجاری داریم که البته پولش را پرداخت کردیم و خریداری شده اما نمیدانیم کجاست!! شما می توانید یک سوم بهای کل کشتی ها را پرداخت کنید انشالله کشتی ها که پیدا شد ما خودمان به پنج برابر قیمت از شما خریداری می کنیم!! بغام در ادامه این گزارش نوشته، دایی مراد حتی پیشنهاد فروش مجسمه امام قلی خان را مطرح کرد و گفت این دیگه یک مورد اکازیون هست.شما بخریدش ما روز سیزده بدر که شهر خلوت هست براتون کادو پیچش می کنیم می فرستیم روسیه . جناب واسیلی ؛ جان مادرت یک چیزی بخر دستمون به کل خالی شده است.بدینسان بغام یا همان میلیونر روسی بعد از اطلاع از وضعیت بازار قیمت ها قصد بازگشت از قشم داشته که متاسفانه کیف و تمام لباسهایش به سرقت رفته و در نهایت بغام بعد از کلی دربدری لخت عور شنا کنان از قشم فرار می کند.